در سال‌های اخیر، آموزش پسااستعماری در مدارس آمریکا در حال گسترش است و این تغییر، نگرانی‌های جدی را در میان سیاستمداران و نخبگان برانگیخته است. 

 باشگاه خبرنگاران جوان؛ سمیه خلیلی ـ این دیدگاه بر این اساس است که ایالات متحده و دیگر کشور‌های غربی بر پایه استعمار، سرکوب و تصاحب اراضی بومیان شکل گرفته‌اند و تاریخ رسمی، این واقعیات را پنهان کرده است.  منتقدان در آمریکا هشدار می‌دهند که این بازنگری در تاریخ، می‌تواند منجر به تضعیف هویت ملی و ایجاد بی‌اعتمادی در نسل جوان نسبت به ارزش‌های کشور شود. 

 چرا آمریکا از این روند نگران است؟ 

 رشد دیدگاه‌های پسااستعماری، مستقیماً هویت ملی آمریکا را هدف گرفته است.  در بسیاری از ایالت‌ها، مفاهیمی مانند "اکتشاف"، "تمدن‌سازی" و "پیشرفت" از برنامه‌های درسی حذف شده‌اند و به‌جای آنها، بحث‌هایی درباره استعمار، نسل‌کشی و "مقاومت بومیان" جایگزین شده است.  شورای ملی مطالعات اجتماعی (NCSS) اعلام کرده که آموزش تاریخ باید روایت‌های غالب و اروپامحور را به چالش بکشد و این موضوع بسیاری را در آمریکا نگران کرده است که این تغییرات، بنیان‌های فکری دانش‌آموزان را علیه نظام کنونی کشور شکل دهد. 

 احساس خطر نخبگان سیاسی و فرهنگی آمریکا 

 نهاد‌های آموزشی آمریکا معتقدند که این تغییرات برای آگاهی تاریخی و عدالت اجتماعی ضروری است. اما از سوی دیگر، منتقدان هشدار می‌دهند که این روند می‌تواند منجر به بیگانگی دانش‌آموزان با تاریخ کشورشان و ایجاد حس گناه ملی شود. برخی نگران‌اند که پسااستعمارگرایی، هویت ملی آمریکا را متزلزل کند و نسل جدید را نسبت به ارزش‌های سنتی کشور بدبین سازد. 

 ترس از تضعیف وحدت ملی 

 سیاستمداران محافظه‌کار آمریکا این روند را "خطرناک و ایدئولوژیک" توصیف کرده‌اند و نگران‌اند که این دیدگاه باعث از هم گسیختگی اجتماعی و کاهش احساس ملی‌گرایی شود.  با این حال، مدافعان آموزش پسااستعماری می‌گویند که "بازخوانی تاریخ" به معنای تخریب هویت ملی نیست، بلکه به رسمیت شناختن حقایق پنهان شده است.  سؤال اصلی این است که آیا این تغییرات می‌توانند بدون ایجاد حس نفاق و انشقاق، نسل جدید را نسبت به گذشته آگاه‌تر کنند؟  آمریکا اکنون در برابر یک چالش بزرگ قرار دارد: پذیرش واقعیت‌های تاریخی بدون آنکه هویت ملی خود را تضعیف کند. در زیر، اما اشاره کامل شده به گزارشی که یکی از اتاق فکر‌های آمریکا در این رابطه منتشر کرده است.

در ایالت‌های مختلف ایالات متحده، برخی از دانشگاهیان چپ‌گرا و مؤسسات آموزشی بزرگ در حال تسلط بر فرآیند بررسی برنامه‌های درسی تاریخ و آموزش مدنی در مدارس K-۱۲ (مدارس ابتدایی و راهنمایی) هستند. معلمان و رادیکال‌ها به هم پیوسته‌اند تا دانش‌آموزان را علیه نهاد‌های فرهنگی و سیاسی سنتی آمریکا تحریک کنند.

با نمایان شدن نقد‌ها نسبت به نظریه نژادی انتقادی (CRT) و آگاهی از اینکه این نظریه بیشتر به‌عنوان یک ایدئولوژی تاریخی غلط عمل می‌کند، اکنون نسخه‌ای جدید از نظریه‌های نئو-مارکسیستی در مدارس آمریکایی در حال گسترش است. این ایدئولوژی جدید، که به نام «پسااستعمار» شناخته می‌شود، خود را به‌عنوان مبارزه‌ای با «استعمار مهاجری» معرفی می‌کند؛ اصطلاحی که به جوامعی اشاره دارد که به‌گفته طرفداران آن، بر اساس سرکوب و نسل‌کشی مردم بومی بنا شده‌اند. کشور‌هایی همچون نیوزلند، استرالیا، آفریقای جنوبی، کانادا و ایالات متحده نمونه‌هایی از «جوامع مهاجرنشین» ذکر شده‌اند.

در حالی که نظریه CRT بیشتر پدیده‌ای آمریکایی است، ایدئولوژی پسااستعمار در زمینه‌ای جهانی و به‌عنوان بخشی از جنبش‌های مبارزه با امپریالیسم در سراسر جهان ظهور کرده است. همچنان که CRT به‌عنوان تحول جنبش مبارزه با تفکیک نژادی در ایالات متحده به‌وجود آمد، پسااستعمار نیز از جنبش‌های پایان استعمار در سایر نقاط جهان برآمده است. پیشگام فکری پسااستعمار، اندیشمند مارکسیست فرانس فانون است که نوشته‌هایش مقاومت خشونت‌آمیز الجزایر علیه استعمار فرانسه را در میانه قرن بیستم ستایش کرده است.

از دهه ۱۹۹۰، رشته مطالعات استعمار مهاجری (SCS) ایدئولوژی پسااستعمار را وارد آکادمی‌های دانشگاهی کرد. از آن زمان، دپارتمان‌های تاریخ، مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی در سراسر جهان غرب به دانشجویان آموزش می‌دهند که کشورشان یک جامعه استعمار مهاجری غیرقانونی است که بر اساس برتری‌طلبی نژادی، دزدی و نسل‌کشی علیه مردم بومی ساخته شده است.

اکنون SCS به طور پنهانی به چارچوب اصلی برنامه‌های درسی مطالعات اجتماعی در مدارس K-۱۲ در سراسر کشور تبدیل شده است. به‌عنوان مثال، استاندارد‌های تاریخ کلاس هشتم در اورگان از دانش‌آموزان می‌خواهند تا «اشکال مختلف سرکوب، از جمله نسل‌کشی فرهنگی و فیزیکی که قبایل بومی با آن روبه‌رو بوده‌اند و همچنین اقداماتی که مردم بومی برای مقاومت در برابر استعمار مهاجری انجام داده‌اند را بررسی کنند.»

یکی از قدرتمندترین حامیان ایدئولوژی پسااستعمار در برنامه‌های درسی K-۱۲، شورای ملی مطالعات اجتماعی ایالات متحده (NCSS) است که بزرگ‌ترین سازمان مطالعات اجتماعی کشور محسوب می‌شود. در سال ۲۰۱۸، NCSS بیانیه‌ای صادر کرد و اعلام کرد که از آنجا که «تمام آموزش‌ها در ایالات متحده در اراضی بومیان انجام می‌شود»، آموزش مطالعات اجتماعی باید بر «دیدگاه‌های بومی» اولویت داده و «روایات مسلط و منطق‌های یوروسنتریک در برنامه‌ها» به چالش کشیده شود.

برای پیشبرد این برنامه، NCSS توصیه می‌کند که استاندارد‌ها به‌گونه‌ای نوشته شوند که کلماتی مانند «کشف»، «اکتشاف» و «گسترش» دیگر «روش‌های عادی سازماندهی برنامه درسی» نباشند. موضوعاتی که NCSS به‌عنوان مثال به‌دلیل کدگذاری «هنجارها، ارزش‌ها و دانش‌های یوروسنتریک» نقد می‌کند، شامل تدریس واحد‌هایی در مورد گسترش به سمت غرب، لوئیس و کلارک، روز کریستف کلمب و روز شکرگزاری می‌شود؛ همچنین مطالعه رمان «خانه کوچک در دشت» و بازسازی تاریخی رویداد‌هایی مانند مسابقه زمین‌داری اوکلاهاما نیز از جمله این موارد هستند. در عوض، NCSS تأکید بر تاریخ، فرهنگ و حکومت قبیله‌ای بومیان آمریکا را توصیه می‌کند.

البته داستان ملی ما به‌طور عمیق با تاریخ بومیان آمریکایی پیوند دارد. هر مجموعه استاندارد دقیق باید شامل بحث‌های مرتبط با آنها باشد، اما وقتی «دیدگاه‌های بومی» به‌عنوان چارچوب غالب برای «دی‌کالونیزه کردن» برنامه درسی در نظر گرفته می‌شود، ارائه شخصیت‌ها و رویداد‌های تاریخی مهم به تحریف یا حذف کامل می‌انجامد تا فضا برای موضوعات خاص‌تر باز شود. به‌عنوان مثال، استاندارد‌های تاریخ کلاس پنجم در اورگان که تاریخ استعمار و دوران اولیه آمریکا را پوشش می‌دهند، از ذکر نام کریستف کلمب خودداری کرده و به‌جای آن به تحلیل «شیوه‌های خاص دانستن و زندگی کردن در میان قبایل بومی آمریکای شمالی پیش از تماس با اروپایی‌ها» می‌پردازند.

حذف و تحریف تاریخ سنتی آمریکا به نفع «دیدگاه‌های بومی» انگیزه‌ای ایدئولوژیک و سیاسی دارد. اصل اساسی ایدئولوژی پسااستعمار این است که نابرابری‌های گذشته نه تنها به لحظات محدود تاریخی تعلق دارند، بلکه این سرکوب و نسل‌کشی‌ها همچنان در ساختار جوامع استعمار مهاجری ادامه دارد. پاتریک ولف، مورخ استرالیایی و یکی از بنیان‌گذاران مطالعات استعمار مهاجری، توضیح می‌دهد که «تهاجم یک ساختار است نه یک رویداد»، به این معنا که تمامی جوامع استعمار مهاجری به‌طور مداوم سرکوب و نسل‌کشی مردم بومی را با وجود خود تداوم می‌بخشند.

هدف ایدئولوژی پسااستعمار به مراتب فراتر از گنجاندن دیدگاه‌های غیر سنتی در برنامه درسی K-۱۲ است؛ هدف آن آموزش و تربیت نسلی از فعالان چپ‌گرای رادیکال است. به‌گفته NCSS، «آموزش مطالعات اجتماعی مسئول است که با استعمار و نژادپرستی سیستمی مقابله کند» و بنابراین ضروری است که معلمان «نقش خود را به‌عنوان عوامل تغییر اجتماعی» درک کنند.

انقلاب بدون مرز‌ها نفوذ ایدئولوژی پسااستعمار در برنامه درسی مطالعات اجتماعی K-۱۲ گسترده است، به‌طوری که حتی ایالت‌های محافظه‌کار در قلب آمریکا مانند آیداهو و وایومینگ نیز به‌نوعی از آن آسیب دیده‌اند. هرچند تدریس پسااستعمار در این ایالت‌ها به‌اندازه جا‌هایی مانند اورگان یا مین صریح نیست، اما تأثیرات SCS به وضوح دیده می‌شود.

یکی از پنهانی‌ترین روش‌ها برای وارد کردن پسااستعمار در برنامه‌های درسی مطالعات اجتماعی K-۱۲، تدریس «حاکمیت قبیله‌ای» در دروس آموزش مدنی است. به ظاهر، این درس‌ها تنها به دانش‌آموزان اطلاعاتی درباره ساختار‌های قانونی قبایل بومی و ارتباط آنها با دولت ایالات متحده می‌دهند، اما در حقیقت، تأکید بر حاکمیت قبیله‌ای به‌عنوان یک ابزار برای نشان دادن این است که مبارزه علیه استعمار مهاجری همچنان ادامه دارد.

ایدئولوژی پسااستعمار نه تنها بر ایجاد یک جامعه بی‌تفاوت به نژاد یا دستیابی به حقوق برابر تأکید ندارد، بلکه به‌عنوان یک ایدئولوژی شورشی عمل می‌کند که بر مقاومت و تاب‌آوری بومیان تأکید می‌کند. این همان پیامی است که پسااستعمار در قالب تحریف تاریخ آمریکا برای کودکان به‌دنبال القای آن است.

منبع: اتاق فکر تام کلینگ اشتاین

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار